English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1356 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loanword U واژه بیگانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to purify the person language U زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
Other Matches
foreignism U رسم بیگانه بیگانه پرستی
portmanteaux U واژه مرکب از دو واژه
portmanteau U واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus U واژه مرکب از دو واژه
peregrine U بیگانه
oversea U بیگانه
xenophobe U بیگانه
peregrin or rine U بیگانه
abroad U بیگانه
foreign U بیگانه
foreigners U بیگانه
foreigner U بیگانه
stranger U بیگانه
barbarian U بیگانه
barbarians U بیگانه
barbarous U بیگانه
outsider U بیگانه
exotic U بیگانه
strange U بیگانه
aliens U بیگانه
outsiders U بیگانه
strangest U بیگانه
alien U بیگانه
only U بس بیگانه
estrangements U بیگانه کردن
estrangement U بیگانه کردن
abroad U ممالک بیگانه
xenophobia U بیگانه هراسی
xenophobia U بیگانه ترسی
stranger U بیگانه کردن
foreignism U اصطلاح بیگانه
xenoplastic U همزیست با بیگانه
xenophobe U بیگانه ترس
xenophobe U دشمن بیگانه
xenophilous U بیگانه پرست
xenophile U بیگانه پرست
xenophile U بیگانه دوست
xenocentrism U بیگانه محوری
phagocytosis U بیگانه خواری
xenophilism U بیگانه پرستی
holozoic U بیگانه خوار
foreing currency U پول بیگانه
foreignlegion U هنگ بیگانه
foreign subjects U اتباع بیگانه
overseas U کشورهای بیگانه
outlandish U بیگانه وار
foreignize U بیگانه کردن یاشدن
phagocyte U سلول بیگانه خوار
non-resident alien [NRA] U بیگانه غیر مقیم
currency U ارز پول بیگانه
currencies U ارز پول بیگانه
barbarize U بیگانه یا وحشی شدن
he is no linguist U زبان بیگانه نمیداند
estrange U بیگانه کردن دورکردن
foreign value system U نظام ارزشی بیگانه
macrophage U یاخته بیگانه خواردرشت
publicans U بیگانه صاحب میخانه
publican U بیگانه صاحب میخانه
strangers U بطور غریب یا بیگانه
xenoglossophobia U هراس از زبانهای بیگانه
xenoglossophilia U عشق به زبانهای بیگانه
strangely U بطور غریب یا بیگانه
overseas agent U نماینده درکشور بیگانه
the a.of boreign words U اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
exotic U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
invasive species U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
gringo U بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
gringos U بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
foreignize U حالت بیگانه دادن یایافتن
invasive exotic U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
phagotroph U ریزه پرواره بیگانه خوار
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
neophyte U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
alien species U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
disunite U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
barbarize U با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
tramontane U واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
disuniting U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunited U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
phagocytize U در اثر بیگانه خواری تحلیل رفتن
disunites U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
alienability U قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
enclaves U ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
enclave U ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
term U واژه
worded U واژه
mosul U واژه
termed U واژه
neologisms U نو واژه
word U واژه
neologism U نو واژه
terming U واژه
adoption اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
exclave U ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
buzz word U رمز واژه
word count U واژه شماری
word deafness U واژه کری
word order U ترتیب واژه ها
paronym U واژه هم ریشه
wordbook U واژه نامه
dictionary U واژه نامه
the root of a word U ریشه واژه
philologist U واژه شناس
wordbook U واژه نامه
punctuation for reference U زیر واژه
score out that word U ان واژه را خط بزنید
word book U واژه نامه
stimulus word U واژه محرک
lexicon [dictionary] U واژه نامه
glossary U واژه نامه
buzz words U رمز واژه
glossaries U واژه نامه
synonyms U واژه مترادف
synonym U واژه مترادف
neologisms U واژه تراشی
neologisms U واژه جدید
neologism U واژه تراشی
neologism U واژه جدید
cognate U واژه هم ریشه
synonym U واژه هم معنی
word blindness U واژه کوری
word-blindness U واژه کوری
pejorative U واژه تحقیری
glossary U واژه نامه
word U واژه سخن
synonyms U واژه هم معنی
dissylable U واژه دوهجائی
worded U واژه سخن
intercalation U واژه افزایی
coinage U ابداع واژه
keyword U واژه کلیدی
lexicology U واژه شناسی
loanword U واژه عاریه
neolalia U واژه تراشی
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
syncopation U کوتاه سازی واژه
homely [British E] <adj.> U بیمزه [واژه تحقیری]
homely [British E] <adj.> U سنگین [واژه تحقیری]
homely [British E] <adj.> U خفه [واژه تحقیری]
septisyllable U واژه هفت هجائی
score out that word U روی ان واژه خط بکشید
word span test U ازمون فراخنای واژه ها
dictionary sort U ترتیب واژه نامهای
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
word choice test U ازمون واژه گزینی
prandial U واژه شوخی امیز
word building test U ازمون واژه سازی
word association test U ازمون تداعی واژه ها
logomachy U بازی واژه پردازی
octosyllable U واژه هشت هجائی
pentasyllable U واژه پنج هجائی
teragram U واژه چهار حرفی
post fix U در پایان واژه چسباندن
this word means a dog U این واژه یعنی سگ
polysllable U واژه جند هجائی
an inseparable prefix U سر واژه جدا نشدنی
lexicon U واژه نامه دیکسیونر
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
lexicons U واژه نامه دیکسیونر
wordage U کلمات واژه بندی
ablegate U مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
enclaves U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
short haul U کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul U کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
enclave U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
dictionaries U کتاب لغت واژه نامه
periphrasis U استعمال واژه ها وعبارات زائد
glossary U واژه نامه ضمیمه کتاب
glossaries U واژه نامه ضمیمه کتاب
rebus U نشاندادن واژه ها بصورت مصور
purism U واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
nomenclature U فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
slang U واژه عامیانه وغیر ادبی
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
malaprop U کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
dictionary U کتاب لغت واژه نامه
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
bawdry U زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
cantoria U [واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
How do you pronounce [say] that [this] word? U این واژه چه جور تلفظ می شود؟
catch-phrase U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
homely [British E] <adj.> U عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
catch-phrases U واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
haulage U پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
sanshifter U واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
to inspan oxen U این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
parathesis U پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
anglo-chinois U [واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
Genius Loci U نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
this word occurs in gulistan p U این واژه درهمه جای گلستان دیده میشود
is intervocalic U حرف Pدر واژه میان دو صداواقع شده است
logogram U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logograph U واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1affixation
1popsicle
1pedal pamping
1construed
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com